یک واژه ی سه حرفی بیهوده
یک فریب غمگین پژمرده اگر
حذف میشد از دفتر واژگان سرگردان
پاک میشد از خاطر حزین شبانگاهان
باز می گشت لبخند بر لبان خشک روزگاران
عشق را می گویم
این واژه اگر نبود
اندوه فراق، جایش را
می داد به خنده های شکوفه ی صبحِگاهان
این واژه اگر خط می خورد
یا که می رفت از خاطر غمین دربندان
قفل ها باز میشد یکایک از زندان
زنجیرها گسسته میشد از پایکوبان
اندوه از دفتر شعرها
چونان برگ های پاییزی
می ریخت بر زمین سبکروحان
غزل ها شاد و مست سروده می شدند
فراموش می شد معشوق بدپیمان
درباره این سایت